- زاویه نشین
- گوشه نشین گوشه گیر منزوی
معنی زاویه نشین - جستجوی لغت در جدول جو
- زاویه نشین ((~. نِ))
- گوشه گیر، منزوی
- زاویه نشین
- منزوی، گوشه گیر، آنکه از مردم دوری گزیند و در خانقاه به عبادت و ذکر مشغول شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عزلت اختیار کردن، گوشه نشینی
چادر نشین، صحرا نشین
کناره نشین کسی که در کنار مجلس نشیند
صحرانشین، مردم چادرنشین
کناره نشین، کسی که کنار مجلس می نشیند
((~. نِ))
فرهنگ فارسی معین
آن که در فعالیت گروهی شرکت نمی کند، آن که در حاشیه شهر سکونت دارد، کسی که در کنار مجلس نشیند
گوشه شیب
کسی که در سایه نشیند، کسی که تعب و و رنج روزگار ندیده و نچشیده باشد
کسی که در سایه بنشید، کنایه از شخص بی کاره و خوش گذران که به بی کاری و بطالت عادت کرده و تن به رنج و زحمت ندهد